فدای اون گل که یه روز یکی میخواد بده دستت
فدای اون دوییدنات وقتی میگیره نفست
فدای ذوقه موندنو فدای درد رفتنت
فدای پرواز کردنت فدای اون نشستنت
فدای صبرو طاقتت فدای بیحوصلگیت
فدای بچه بودنت فدای کله زندگیت
فدای عطر خنده هات فدای طعم موندنت
فدای دوست نداشتنات حتی فدای روندنت
فدای اون اتیشی که دایم به قلبم میزنی
فدای انتخاب تو ای موندگار رفتنی
فدای تو که هیچ روزی هیچکی نمیشینه به جات
فدای هرچی تو داری مخصوصا اون رنگ چشات
فدای لحظه ای یه بار تو رویاها بوسیدنت
فدای لحن سلامات فدای روزه دیدنت
فدای اخم ابروهات ابروهای بی حوصلت
فدای هر چی تو بگی حتی شکایت و گلت
دنیا بهونست عزیزم فدای اسمت و خودت
نظرات شما عزیزان:
همه دم میزنند از شمردن جوجه ها!!
بشمار..تعداد لبخندهایی
که بر لب دوستانت نشاندی
بشمار..تعداد اشک هایی
که از سر شوق و غم ریختی
فصل زردی بود...
تو چقدر سبز بودی...؟؟!!
جوجه ها را بعدا باهم میشماریم...
وبلاگت خیلی قشنگه.درضمن ممنون که به من سرزدی و تسکین دادی.شادباش