유حرفهایی از جنس دلـــــــ❤ــــــ유

ساز دلتنگی

 

صدای چک چک اشکهایت
را از پشت دیوار زمان می شنوم
و می شنوم که چه معصومانه
در کنج سکوت شب ‌،
برای ستاره ها
ساز دلتنگی می زنی
و من می شنوم
می شنوم هیاهوی زمانه را که
تو را از پریدن و پرکشیدن
باز می دارد آه ،
ای شکوه بی پایان
ای طنین شور انگیر
من می شنوم
به آسمان بگو
که من می شکنم !
هر آنچه تو را شکسته
و می شنوم
هر آنچه در سکوت تو نهفته

 

[ شنبه 16 / 8 / 1391برچسب:, ] [ 17:20 ] [ pireanssic ] [ ]

میمیرم........

زندگیم کی بود؟ وقتی که فهمیدم برای کسی که زندگیم بود فقط یه تجربه بودم... خداحافظ عزیز من حلالم کن زمین گیرم/ نمیدانم چه تاریخی ولی یک روز میمیرم/ نمی خواهم دلت تنگ غروب خسته ام باشد/ اگر حتی جوان مردم بگو پیش خودت پیرم/ حلالم کن اگر روزی شبی یکوقت ناغافل/ تو را رنجانده ام از خود نگو که از تو دلگیرم/ چه شبهایی که عشق تو نمک پاشیده بر زخمم/ من از غریبی ها ، از عشق از زندگی سیرم/ اگر مردم شدم یک روح سرگردان و آواره/ غروب هرشب جمعه سراغی از تو میگیرم/ شدم مجنون نمیدانم تو هم لیلی من هستی/ سکوتی تلخ .... میدانم جوابم را نمیگیرم/ یقین دارم وفاداری ولی باز من میترسم/ از اینکه ناگهان روزی بگویی از تو هم سیرم/ خداحافظ نگاهم کن همین یک لحظه آخر/ نمی دانم چه تاریخی ولی من بی تو میمیرم                        

[ چهار شنبه 15 / 8 / 1391برچسب:, ] [ 17:34 ] [ pireanssic ] [ ]

 

پشت هر پنجره ، دیوار - دلت می آید؟

من و تنهایی و تکرار - دلت می آید؟



تو فقط سعی بر آنی که مسافر باشی

چشم من در پی اصرار دلت می آید؟



من کمی تلخ – مرا خط بزن از زندگی ات

جای من فاصله بگذار ، دلت می آید؟



من کمی تلخ ، کمی شاعر عاشق پیشه

بر من این تلخی بسیار دلت می آید؟



آه سخت است مخواه اینکه بگویم که برو

که خداوند نگهدار – دلت می آید؟



پشت هر پنجره لبخند و غزل زیبا نیست؟

پشت هر پنجره ، دیوار ، دلت می آید؟

 

 

[ سه شنبه 7 / 8 / 1391برچسب:, ] [ 18:33 ] [ pireanssic ] [ ]

 

فدای اون گل که یه روز یکی میخواد بده دستت

فدای اون دوییدنات وقتی میگیره نفست

فدای ذوقه موندنو فدای درد رفتنت

فدای پرواز کردنت فدای اون نشستنت

فدای صبرو طاقتت فدای بیحوصلگیت

فدای بچه بودنت فدای کله زندگیت

فدای عطر خنده هات فدای طعم موندنت

فدای دوست نداشتنات حتی فدای روندنت

فدای اون اتیشی که دایم به قلبم میزنی

فدای انتخاب تو ای موندگار رفتنی

فدای تو که هیچ روزی هیچکی نمیشینه به جات

فدای هرچی تو داری مخصوصا اون رنگ چشات

فدای لحظه ای یه بار تو رویاها بوسیدنت

فدای لحن سلامات فدای روزه دیدنت

فدای اخم ابروهات ابروهای بی حوصلت

فدای هر چی تو بگی حتی شکایت و گلت

دنیا بهونست عزیزم فدای اسمت و خودت

 

[ چهار شنبه 1 / 8 / 1391برچسب:, ] [ 18:42 ] [ pireanssic ] [ ]